۲۶۹
صلح و آرامش از دو راه امکانپذیر است. یک راه، ایجاد آن از بیرون است. اما چنین صلح و آرامشی دروغین و همچون گذاشتن صورتک بر چهره است. تو فقط در ظاهر سالم بنظر می رسی اما در ژرفای وجودت ناسالمی. این صلح و آرامشی نیست که من آموزش می دهم.
صلح و آرامشی است که برخی ادیان تعلیم می دهند. به تو می آموزند که سرکوب کنی و پرورش دهی. می آموزند که خصوصیت ویژه ای را با نیروی خواست و اراده خود پرورش دهی. اما هرچه که با نیروی اراده بدست آید، از راه « خود » بدست آورده می شود و نمی تواند تا اعماق وجود نفوذ یابد- زیرا « خود » پدیده ای کاملا سطحی است. فقط می تواند به نمای بیرونی زیبایی ببخشد. همین و بس!
راه دیگر دست یابی به صلح و آرامش، مراقبه است: نه ایجاد صلح و آرامش، بلکه آگاهی از افکار. آگاهی از آنچه که انجام می دهی و فکی می کنی- آگاهی سه بعدی. یک بعد آن، عمل است، دومین بعد فکر است و سومین بعد احساس. باید تمامی این ابعاد را در سکوت، بدون هیچ قضاوتی تماشا کنی تا آرام آرام معجزه ای رخ دهد:
هرقدر بیشتر تماشا کنی کمتر چیزی برای تماشا خواهی یافت. وقتی تماشا کردن تو کامل شود، ذهنت کاملا دست از کار می کشد و متوقف می شود، چنین توقف ذهنی، همان صلح و آرامش است. صلح و آرامشی که پیامد مراقبه است راستین است و آن، به پلی میان تو و هستی تبدیل می شود.
- ۹۶/۰۳/۰۳