ماهِ سِوُم

اینجا چراغی روشن است...

ماهِ سِوُم

اینجا چراغی روشن است...

ماهِ سِوُم
طبقه بندی موضوعی

 امیدوار نباش دیگران تغییر کنند، این رویکردی اشتباه است. تو تغییر کن،  تغییری اساسی کن. از کارهایی که همیشه انجام می ‌دادی دست بکش، تماشا کن تاکنون چه می‌ کرده‌ای. تو همان کارها را می‌کنی و همسرت نیز همان واکنش‌ها را نشان می‌دهد و این الگویی جا افتاده است. تمام ارتباطات تقریباً قابل پیش ‌بینی است، فقط کافی است تغییری کوچک بدهی و تعجب خواهی کرد که با تغییر تو دیگران نیز تغییر خواهند کرد.

  • ماه سوم

من اگر پیامبربودم

رسالتم،شادمانی و آزادی بود 

و معجزه‌ام ،خنداندن کودکان

نه ازجهنمی می‌ترساندم 

ونه به بهشتی وعده میدادم

و انسان بودن را می‌آموختم...



چارلی چاپلین 

  • ماه سوم

بودا به مردم میگفت: 

دوستی از عشق عمیق تر است. 

زیرا عشق می‌تواند پایان بپذیرد، دوستی هرگز پایان نمی‌گیرد.

عشق مقید و متعهد می‌کند، دوستی آزادی می‌دهد.

عشق می‌تواند کسی را برده کند، دوستی ارباب کسی نمی‌شود.

عشق محدودیت می‌شود زیرا عشاق اصرار دارند که دیگری نباید عاشق کسی دیگر شود. 

اما دوستی چنین اصراری ندارد. یک انسان می‌تواند هزاران دوست داشته باشد.

به همین دلیل دوستی در نهایت برترین راه برای بردن ما به سوی معنویت می‌شود. 

کسی که با همه دوست است دیر یا زود به خداگونگی خواهد رسید. 


اشو

  • ماه سوم

خداوندا ...


کدام نقطه‌‌ی زمین ، از تو خالیست

 

که خلق ،


تو را در آسمان می‌جویند...؟




منصور حلاج

  • ماه سوم

صلح و آرامش از دو راه امکانپذیر است. یک راه، ایجاد آن از بیرون است. اما چنین صلح و آرامشی دروغین و همچون گذاشتن صورتک بر چهره است. تو فقط در ظاهر سالم بنظر می رسی اما در ژرفای وجودت ناسالمی. این صلح و آرامشی نیست که من آموزش می دهم. 

صلح و آرامشی است که برخی ادیان تعلیم می دهند. به تو می آموزند که سرکوب کنی و پرورش دهی. می آموزند که خصوصیت ویژه ای را با نیروی خواست و اراده خود پرورش دهی. اما هرچه که با نیروی اراده بدست آید، از راه « خود » بدست آورده می شود و نمی تواند تا اعماق وجود نفوذ یابد- زیرا « خود »‌ پدیده ای کاملا سطحی است. فقط می تواند به نمای بیرونی زیبایی ببخشد. همین و بس! 

راه دیگر دست یابی به صلح و آرامش، مراقبه است: نه ایجاد صلح و آرامش، بلکه آگاهی از افکار. آگاهی از آنچه که انجام می دهی و فکی می کنی- آگاهی سه بعدی. یک بعد آن، عمل است، دومین بعد فکر است و سومین بعد احساس. باید تمامی این ابعاد را در سکوت، بدون هیچ قضاوتی تماشا کنی تا آرام آرام معجزه ای رخ دهد: 

هرقدر بیشتر تماشا کنی کمتر چیزی برای تماشا خواهی یافت. وقتی تماشا کردن تو کامل شود، ذهنت کاملا دست از کار می کشد و متوقف می شود، چنین توقف ذهنی، همان صلح و آرامش است. صلح و آرامشی که پیامد مراقبه است راستین است و آن، به پلی میان تو و هستی تبدیل  می شود.

  • ماه سوم

روباهی به فرزندش گفت:

فرزندم از تمام این باغ ها میتوانی انگور بخوری،غیر از آن باغی که متعلق به ملای ده است!

حتی اگر گرسنه هم ماندی به سراغ آن باغ نرو!

روباه جوان از پدرش پرسید:

چرا مگر انگور آن باغ سمی است؟

روباه به فرزندش پاسخ داد:

نه فرزندم، اگر "ملا" بفهمد که ما از انگور باغش را خورده ایم، فتوا می دهد و گوشت روباه را حلال می کند و دودمانمان را به باد می دهد! با این جماعت که قدرتشان بر جهل مردم استوار است، هیچ وقت در نیفت!!


عبید زاکانی

  • ماه سوم

جامعه پُر است از دکترهای بی‌سواد، از دانشگاه رفته‌های بی‌سواد، سیاسیون بی‌سواد.

انسانی که به شناخت خویش نرسیده باشد، بی‌سواد است، هر چند تمام کتب دنیا را خوانده باشد.

اگر درونت پر از خشم، نفرت، خودخواهی و غرور، نژادپرستی، حسادت و زباله‌های دیگر است، بدان‌که هیچگاه چیزی را نیاموخته‌ای،

بدان‌که هنوز رشد نکرده‌ای...


اوشو

  • ماه سوم

چشمانتان را ببندید و با خود خلوت کنید...

دریچه های ذهن تان را به روی دنیای بیرون ببندید و به سمت دنیای درون باز کنید.

در درون خود سکوت کنید!

در این لحظه حسی در درون شما جاری است ... آن را قضاوت نکنید٬ به خوب و بد آن فکر نکنید. تنها سعی کنید آنرا بشناسید و به آن نامی دهید. 

این حس ممکن است بی تفاوتی٬ خستگی ٬ شادی٬ آرامش٬ نگرانی٬ اضطراب٬ محبت ٬ عشق٬ نفرت٬ ترس یا هر حس دیگری باشد ... به آن توجه کنید.

اولین قدم در راه شناخت خود درک درست احساست درونی و توجه به آنهاست...

  • ماه سوم

یک درخت سبز در قلبت بکار، 

پرنده ای آواز خوان خواهد آمد.

  • ماه سوم

به نام او


اگر روزی همه ی عالم تو را تحسین کردند و از کارهایت تعریف و تمجید کردند، یا برعکس، جایی رفتی که تو را نفرین  کردند و از تو بد گفتند، هر دوی این اتفاق ها باید برای تو یکسان باشد.


اگر روزی، کسی که او را "واقعا" دوست داری ناگهان به تو گفت از تو متنفر است و دیگر از تو خوشش نمی آید تو باید "صرف نظر از اینکه او راجع به تو چگونه فکر میکند و چه احساسی نسبت به تو دارد" باز هم دوستش بداری.


"" یک #سالک_معرفت یکی از اولین چیزهایی که از خودش جدا می کند و دیگر به سراغش نمی رود، نظرها و اعتقادات دیگران راجع به او است.""


هرگاه به این درجه نایل شدیم، آنگاه، همانطور که از صفت هایی مثل "تو نابغه هستی" ذوق نمی کنیم و مغرور نمی شویم، به همین نسبت وقتی به ما بگویند تو آدم بد ذات یا بدی هستی ، ناراحت نمی شویم ( وبه اصطلاح به ما بَر نمی خورد)

بلکه در هر دو حالت فقط #ناظر هستیم.


هنگامی که در مورد تو نظر می دهند، در ورای این نظر ها و صفت ها "آگاهی ای" و نکته ای وجود دارد که اگر تو درگیرِ خوشحالی ( یا ناراحتی) بشوی، نمی توانی آنرا ببینی و دریافت کنی.


هرگاه یاد گرفتیم برای جلب نظر دیگران به خودمان و راضی نگاه داشتن اطرافیان، زندگی نکنیم، تازه از آن لحظه به بعد است که میتوانیم در مورد دیگران و زندگی هاشان نظر ندهیم، پیشداوری و قضاوت نکنیم.


از این به بعد است که می توانیم برای همه ی انسان ها کار انجام بدهیم و به همه ی موجودات محبت کنیم و "حقیقتاً" هیچ توقعی نداشته باشیم چراکه برای دلِ خودمان آن کارها را انجام می دهیم و این یعنی احترام و محبت به خودمان


  • ماه سوم