جمعه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۳۰ ق.ظ
بیست شهریور
خیلی وقته که دیگه تابستون برام معنی نداره. از وقتی تابستونام مث ماههای دیگه کار میکنم و از مهر و مدرسه خبری نیست. امشب برای اون روزا دلم خیلی تنگ شد. روزایی که میشمردم ببینم تا اول مهر چقد مونده. چقد دیگه با خیال راحت میتونیم مهمونی بریم و کسی بهم نمیگه پاشو فردا مدرسه داری خواب میمونی.
روزایی که صب که از خواب بیدار میشدم تو خونه تنها بودم. تنهایی مینشستم تو خونه کارتون میدیدم. بدشم کتاب میخوندم و کتاب میخوندم و کتاب میخوندم....
چه روزایی رو من گذروندم. روزای خیلیییی خوبی بود. همه ی وقتم با کارتون و کتاب پر میشد. دلم بازم از اون روزا میخواد....
- ۹۴/۰۶/۲۰