شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۴۵ ق.ظ
175
✍الهی!
الهی، عارف را با عرفان چه کار، عاشقْ معشوق بیند نه این وآن.
الهی، توانگران را به دیدن خانه خواندهای، و درویشان را به دیدار خداوند خانه؛ آنان سنگ و گل دارند، و اینان جان و دل؛ آنان سرگرم در صورتند و اینان محو در معنا؛ خوشا آن توانگری که درویش است!
الهی، اگر عنایت تو دست ما را نگیرد، از چهلها چلّه ما هم کاری برنیاید.
الهی، نه خاموش میتوان بود و نه گویا؛ در خاموشی چه کنیم، در گفتن چه گوییم؟
الهی، تن به سوی کعبه داشتن چه سودی دهد، آن که را دل به سوی خداوند کعبه ندارد؟
- ۹۵/۰۵/۲۳