سه شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۵ ق.ظ
118
🌙💚🌙
💚🌙
🌙
عازم یڪ سفرم
سفری دور به جایی نزدیڪ
سفری از خودِ من تا به خودم
مدتے هست نگاهم به تماشای خداست
وامیدم به خـــداوندی اوست.....
ماهِ سِوُم
اینجا چراغی روشن است...
طبقه بندی موضوعی
-
من
(۲۶) -
ناب
(۲۰۸) -
قرآن کریم
(۲۱) -
برکه ی شفا
(۱)
بله میشه
چرا که نه
این هم نوعی از پیچوندن سوغاتی محسوب میشه :-)
+گاهی میدانم که مسافرم
میدانمکه گریزی ازآن ندارم
و می دانم این ریشه هایی که به پایم چسبیده، مانع پروازم است اما فقط میدانم، شاید هنوز. باور ندارم
پاسخ:
معلوم بود پیچوندم؟:) {البته محض شوخی بود فقط}
معلوم بود پیچوندم؟:) {البته محض شوخی بود فقط}
چرا باور هم داریم. کسی که ایمان داره یعنی باور داره ولی این زندگی و درگیری هاشه که باعث میشه این چیزها رو فراموش کنیم. برای همین گاهی وقتها مراقبه لازم. شاید یک ربع سکوت و مراقبه در روز کمکمون کنه که این چیزهای مهم رو فراموش نکنیم
خب
همیشه وقتی با مسافری طرف میشدیم بهش میگفتیم "سفر بی خطر، ایشالا دست پر برگردی" به گمانم اینجا هم صادقه
البته هر مسافری که برمیگرده، بقیه منتظرن ببینن سوغاتی براشون چی آورده :-)
پاسخ:
عجبببب
عجبببب
میتونیم با هم همسفر بشیم. همگی. اینطوری هر کسی برای خودش هدیه های خوب میاره
چطوره؟؟