ماهِ سِوُم

اینجا چراغی روشن است...

ماهِ سِوُم

اینجا چراغی روشن است...

ماهِ سِوُم
طبقه بندی موضوعی

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ﴿١٢﴾

ای اهل ایمان! از بسیار پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظن و پندارها معصیت است و نیز هرگز از حال درونی هم تجسس مکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید؛ هیچیک از شما آیا دوست میدارد که گوشت برادر مرده خود را خورد؟ البته از آن کراهت و نفرت دارید (پس بدانید که مثل غیبت مومن به حقیقت همین است) و از خدا پروا کنید که خدابسیار توبه پذیر و مهربان است.


سوره حجرات / آیه 12



  • ماه سوم

هر حرکتی که آدمی می کند سؤال است، 

و هر چه او را پیش می آید از غم و شادی جواب است. 

اگر جواب خوش شنود، باید که شکر کند و شکر، آن بود که همجنس آن سؤال کند، که بر آن سؤال این جواب یافت. 

و اگر جواب ناخوش شنود، استغفار کند زود، و دیگر جنس آن سؤال نکند.


فیه ما فیه/ حضرت مولانا



گر به خاری خسته‌ای، خود کِشته‌ای

ور حریر و قُزدَری خود رشته‌ای


دان که نَبوَد فعل، همرنگ جزا

هیچ خدمت نیست همرنگ عطا


تو گناهی کرده‌ای شکل دگر

دانه کشتی، دانه کی ماند به بر؟


مثنوی شریف


  • ماه سوم

به حضرت داوود وحی آمد که ای داوود خانه ای را برای من پاکیزه کن تا بدان خانه آیم . 


داوود گفت : بار خدایا کدام جا و چه خانه ای گنجایش تو را دارد ؟  که عظمت و جلال تو را شاید ؟ 


ندا آمد : آن دل بنده مومن من است.


گفت : خداوندا چگونه آنرا پاکیزه کنم و پاک گردانم ؟ 


پاسخ شنید : عشق در او زن تا هر چه به ما نسبت ندارد سوخته گردد . آنگاه با جاروب حسرت جاروب کن تا اگر چیزی مانده باشد پاک بروبد.


ای داوود از آن پس اگر سر گشته ای بینی در راه طلب ما آنجا را نشانش ده که بارگاه قدس ما آنجاست.....


کشف الاسرار : خواجه عبدالله انصاری


  • ماه سوم

💠🔸💠🔸💠

مهربانی،دانه ایست، 

حتی اگر ندانی آنرا کجا کاشتی

 روزی به بار می نشیند 

و درختی می شود 

 و تو در سایه‌ آن 

خستگیت از بین می رود.



  • ماه سوم

ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ(ص)ﺩﺭ ﺟﻤﻊ یارانشان ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ؛ ﻓﺮﻣﻮﺩ :

ﺁﯾﺎ ﻣﯽﺩﺍﻧﯿﺪ ﻋﺠﯿﺐ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﭼﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟

ﺁﻥ ﻫﺎ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻣﻼﺋﮏ

ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺧﯿﺮ؛ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ ﭼﮕﻮﻧﻪ اﯾﻤﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ !

ﺑﺎﺯ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺣﺘﻤﺎً ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻧﻨﺪ !

ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ(ص) ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺧﯿﺮ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻭﺣﯽ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؛ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ!

ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺣﺘﻤﺎً ﻣﺎ ﮐﻪ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ !

ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ص)ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ﺧﯿﺮ؛ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﺪ ﻭ ﻫﻢ ﻋﺼﺮ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﯿﺪ !

🌹 ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺑﺮ ﭼﻬﺮﻩء ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺶ ﻗﻄﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺷﮏ ﻓﺮﻭ ﻏﻠﺘﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ :

ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ !


  • ماه سوم

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست

تا کرد مرا تهی و پر کرد از دوست

اجزای وجود من همه دوست گرفت

نامی ست ز من بر من و باقی همه اوست....

  • ماه سوم

اگر لذتِ ترکِ لذت بدانی

دگر لذت نفس، لذت نخوانی


سعدی


  • ماه سوم

🐜قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه دیگری نوشید ...


🐜باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیندازد تا هر جه بیشتر و بیشتر لذت ببرد ...


🐜مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد ...


🐜اما ( افسوس ) که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت ...


🐜در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد ...


🐜دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ! 


🐜پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک می شود ...


🐜این است حکایت دنیا ...


  • ماه سوم

💠🔸💠🔸💠

کسی که مرا طلب کند

مرا پیدا میکند

و کسی که مرا پیدا کند

مرا میشناسد 

و کسی که مرا بشناسد

مرا دوست دارد

و کسی که من را دوست دارد

 عاشقم میشود

و کسی که عاشق من شود

من عاشق او میشوم



  • ماه سوم

در خبرها اورده اند که مردی صبح گاهان برای ادای نماز صبح روانه مسجد شد در راه پایش سر خورد و در گودالی آب فرود آمد به منزل برگشت و پس از تعویض لباس دوباره روانه مسجد شد .

دوباره همانجا سر خورد و به گودال افتاد. مرد به سوی خانه برگشت

برای بار سوم لباس پوشید و روانه خانه خدا گردید

وقتی به گودال آب رسید دید مردی فانوس به دست منتظر او ایستاده ...

مرد فانوس به دست گفت من منتظر تو هستم تا تو را به سلامت به  مسجد برسانم

عابد از او تشکر کرد و با هم روانه مسجد شدند

وقتی به مقصد رسیدند مرد عابد از مرد فانوس به دست پرسید

تو که هستی و برای چه به من کمک کردی .. مرد فانوس به دست جواب داد ....

من شیطانم .. بار اول که به زمین خوردی دوست میداشتم که ازبرگشتن منصرف شوی ولی تو با برگشت خود موجب  شدی خداوند تمام گناهان خویشاوندانت را عفو نماید و در مرتبه دوم که به زمین خوردی لباس پوشیدی و برگشتی خداوند گناهان تمام مردم دهکده ات را بخشید

ترسیدم اگر بار دیگر به زمین بخوری خداوند به خاطر تو از سرتقصیرات تمام مردم زمین بگذرد بنابراین چاره را در آن دیدم که تو را به سلامت به مقصد برسانم.


  • ماه سوم