زنی که حالش با یک کتاب، یک شعر، یک ترانه یا فنجانی قهوه بهتر می شود را هیچ کس نمی تواند شکست دهد..!
جبران خلیل جبران
- ۰ نظر
- ۰۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۲۵
زنی که حالش با یک کتاب، یک شعر، یک ترانه یا فنجانی قهوه بهتر می شود را هیچ کس نمی تواند شکست دهد..!
جبران خلیل جبران
هیچ کُنجی بی دَد و بی دام نیست
جز به خلوتگاه حق, آرام نیست
مثنوی مولانا
با بخشش دیگران, خودم را از بند کینه ها و کدورت ها رها می کنم. بخشش هدیه ای است که به خودم و خداوند می دهم و با تهی کردن قلبم از کدورت ها, به خداوند اجازه می دهم که در قلبم حضور پیدا کند.
💞
پروردگارا,
حکمت آنچه که بر ما رفته است را تنها تو دانی,
علم تو بر همه چیز احاطه دارد,
حتی ستمی که دیگران در حق ما روا می کنند و بیست سال ما را در زندان انفرادی قرار می دهند,
حکمت و خواست توست تا ما را از هزاران بلای دیگر برهانی,
پروردگارا,
اگر جسارتی کردیم و تو را مقصر بلایای زندگی خود دانستیم, ما را به کرم خود ببخش و دردهای ما را تو مرهم باش.
🙏🌹
پروردگارا,
آنقدر سبک شدم که روحم پروازکنان به سوی توی می آید,
مرا در آغوش خود پذیرا باش.
💞💞💞
سحر از اوقات مخصوص شب و ساعت پر برکت و وقت خاص امیدواران است ،اسرار این وقت خاص و برکات آنرا نمی شود به گفته آورد .
ابواب رحمت حق در سحر باز است و لحظات آن لحظات رحمت است.
در همین وقت مبارک است که حوایج بزرگ برآورده می شود، ارزاق ظاهری و باطنی تقسیم می شود، مشکلهای پیچیده بر طرف میشود، سختیها آسان میگردد ،معما ها حل میگردد و موانع از میان بر می خیزد.
نگرانیها و ناامیدی ها در این وقت مبارک مبدل به آرامشها و امید ها میگردد ،درد ها درمان میگردد و غصه ها از میان میرود و از همه بالاتر اینکه راههای وصول در این ساعت مبارک به روی سالکان باز و مسالک غیبی بر آنان آشکار میگردد و می شود آنچه باید بشود.
مرحوم آیت اله محمد شجاعی ره
مقالات جلد سوم ص 284
شب خیز که عاشقان به شب راز کنند
گرد در و بام دوست پرواز کنند
هر جا که دری بود به شب دربندند
الا در دوست را که شب باز کنند
مراقبه ، مراتب سکوت :
یکی از راههای رشد و تعالی ، زیستن در سکوت است. فقط و فقط در سکوت است که انسان هم به لحاظ فکری و هم به لحاظ احساسی و هم به لحاظ نیازها و خواسته ها به روشنی و تعالی میرسد. ما در سخن گفتن غبار ایجاد میکنیم و در این غبار شکایت میکنیم که چرا نمیبینیم و چرا نمی رسیم ؟ چرا نیازهای خودمان را روشن و واضح تشخیص نمیدهیم؟ چرا از کاستی ها و نقاط ضعف خود بیخبر میمانیم؟ سخن گفتن فقط و فقط باید به قدر ضرورت و به وقت ضرورت باشد.
عارفان سه مرتبه از سکوت را برای انسان به لحاظ نظری -عملی قائلند:
√مرتبه اول سکوت:
1) نخست آنکه مطلقاً در هنگام غذا خوردن نباید حرف زد.
2)هر حرفی که خواستی بزنی ،به خودت بگو: "به تو چه " ،خواهی دید که بیش از نود درصد از سخنانت بی فائده و غیر ضروریست.
3) تا زمانی هم که کسی از شما سوال نکرد و یا تا کسی احتیاج واضح نداشت، لزومی به سخن گفتن نیست.
√مرتیه دوم سکوت:
این نوع سکوت ذهنی یا فکری است. ممکن است من سخنی نگویم اما در ذهنم نیز نباید چیزی وجود داشته باشد.
√مرتبه سوم سکوت:
یک سکوت نوع سومی نیز وجود دارد که سکوت عاطفی است که انسان فراتر از غم و شادی برود. دیگر غم برایش وجود نداشته باشد و شادی نیز برایش وجود نداشته باشد. عشق، نفرت، کینه و تمام آن چیزهایی که از لحاظ عاطفی درون آدم را آشفته میکند و سکوت درونی آدم را نیز می گیرند، نباید وجود داشته باشند.
خوشبختی درونی است نه بیرونی،
از این رو به آن چه هستیم
بستگی دارد،
نه آن چه داریم.
گاهی اوقات
کنار همه هرج و مرجای زندگی
میشه یه ساعتی رو
هرچند کوچولو
غرق کتاب شد ...
ارزششو داره" کتاب بخونیم "
اینجا که منم
قیمت دل
هر دو جهان است
آنجا که تویی
در چه حساب است
دل ما؟
صائب تبریزی
ای درویش!
از تو تا خدا راه نیست، و اگر هست، راه تویی، خود را از میان بردار تا راه نماند! و به یقین بدان که هستی خدای را هست و بس.
و آن عزیز از سر همین نظر فرموده است:
یک قدم بر نفْس خود نه، دیگری بر کوی دوست
هر چه بینی، دوست بین، با این و آنت کار نیست
الانسان الکامل /شیخ عزیزالدین نسفى