ماهِ سِوُم

اینجا چراغی روشن است...

ماهِ سِوُم

اینجا چراغی روشن است...

ماهِ سِوُم
طبقه بندی موضوعی

142

سلام ای تنهاترین مهربان عالم

تا دیشب فکر میکردم که خیلی تنها هستم. بین این همه آدم. توی دنیای به این بزرگی. ولی دیشب فقط برای تنهایی تو گریه میکردم. دیدم چقدر کم اند آدمهایی که تو را به خاطر خودت بخواهند. خیلی وقت ها تو بین این همه دعا و خواهش گم میشوی. تو واقعا تنهاتر از منی. ولی من با این همه نیاز و آرزو، به خودت قسم خوردم که جز تو را از تو نخواهم. خوب میدانم که در تو همه چیز هست؛ آرامش هست، لبخند هست، زیبایی هست، عشق هست ولی من هیچکدام را طمع ندارم از تو. حتی بهشت نمیخواهم تنها لبخند تو برایم کافیست. همینکه بدانم خوشحالی و از من راضی هستی. من با تمام عشق سمت تو آمدم. تویی که سراسر عشقی. من از تو هیچ نمیخواهم فقط و فقط خوشحالی تو را. میخواهم از آسمانهای بلند به من لبخند بزنی و بگویی دوست خوبم سلام.

  • ماه سوم

141

قسم به صبح و

به مشق قلم 

که خواهد گفت:

به نام عشق 

که هر چیز خوب 

یعنی تو!



سید مهدی نژاد هاشمی



  • ماه سوم

140

قانون مانند تار عنکبوت بزرگی است که


حیوانات بزرگ از آن عبور میکنند


و حشرات ریز گرفتارش میشوند


بالزاک


  • ماه سوم

139

ما نیاز داریم خدا را بیابیم و این اتفاق در شلوغی و عدم آرامش اتفاق نمی افتد. 

خداوند دوست سکوت است. 

به طبیعت نگاه کنید که چگونه درختان،، گلها و علف ها در سکوت رشد می کنند.

 به ستاره ها،

 ماه و خورشید

 بنگرید که چگونه در سکوت حرکت می کنند...

ما به سکوت نیاز داریم تا بتوانیم روح را حس کنیم


  • ماه سوم

138

فردی از عارف خواست که او را موعظه کند.


عارف گفت :

 مرنج و مرنجان!


 گفت: 

«مرنجان را فهمیدم یعنی کسی را اذیت نکنم ولی «مرنج» یعنی چی؟ چه‌طور می‌توانم ناراحت نشوم !؟ مثلا وقتی بفهمم کسی مرا غیبت کرده یا فحش داده ، چه‌طور نباید برنجم؟»


عارف پاسخ داد :

« علاج آن است که خودت را کَسی ندانی ،، و اگر خودت را کسی ندانستی دیگر نمی‌رنجی! »



جفا کشیم و ملامت خوریم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافری‌ست رنجیدن


  • ماه سوم

137

تا مگر

یک نفسم

بوی تو آرد دم صبح.....


همه شب

منتظر مرغ

سحرخوان بودم.....




  • ماه سوم

136

امروز 4شنبه 2تیر:


کم حرف میزنم 🌺

بیشتر سکوت میکنم 🌺

بیشتر به خدا فکر میکنم 🌺 

در مورد هیچ کس حرف نمیزنم و قضاوت نمیکنم؛ چه در دل چه در زبان 🌺

  • ماه سوم

135

در میان جمع تنها نشسته بودم 

که صدای خداوند به من رسید 

همان دم چشم های تاریک من فروغ یافت 

و شعله ای از آتش بر دهان من نهادند


اکنون می خندم و لبخند می زنم 

که چقدر زندگی خوب و زیباست


اگر چه پای مرا در راهی خلوت و خاموش نهاده اند

به شادی جمع را ترک می گویم 

تا در باغ خویش گشت و گذار کنم


و در این گردش

دستهایم را از میوه ها و گل ها پر کنم 

و با دلی پرنشاط به خورشید سلام کنم

که سرتاسر باغ را برافروخته است 


همراه بادها می روم 

که بوی خوش گل و یاسمن را 

تا گرداب ها با خود می برند


سرانجام به جایی می رسم که یاس های بلند می رویند 

و چهره های خود را چون قدیس هان سفیدرو به سوی خدا می کنند


و هنگامی که یاس ها به نماز و نیایش می آیند

من نیز با آنها بر زمین زانو می زنم

زیرا خود را در پرستشگاه قدس الهی می یابم


🔺هلن کلر


📓کیمیا ج ۳ ص ۳۰ 

🔺به اهتمام: حسین الهی قمشه ای/احمد بهشتی

  • ماه سوم

134

✨گیرند همه روزه و من گیسویت

جویند همه هلال و من ابرویت


✨از جمله این دوازده ماه تمام

یک ماه مبارک است آنهم رویت



 واعظ خوانساری

  • ماه سوم

133

عشق ما را پی کاری

به جهان آورده است


اَدب این است که

مشغولِ تماشا نشویم…


صائب تبریزی 🌿

  • ماه سوم